
ترا دل دادم ای دلبر شبت خوش باد من رفتم
تو دانی با دل غمخور شبت خوش باد من رفتم
اگر وصلت بگشت از من روا دارم روا دارم
گرفتم هجرت اندر بر شبت خوش باد من رفتم
ببردی نور روز و شب بدان زلف و رخ زیبا
زهی جادو زهی دلبر شبت خوش باد من رفتم
به چهره اصل ایمانی به زلفین مایهی کفری
ز جور هر دو آفتگر شبت خوش باد من رفتم
میان آتش و آبم ازین معنی مرا بینی
لبان خشک و چشم تر شبت خوش باد من رفتم
بدان راضی شدم جانا که از حالم خبر پرسی
ازین آخر بود کمتر شبت خوش باد من رفتم
میلاد محمدی میلادمحمدی میلاد محمدی میلاد محمدی
هزار سال بسوی تو آمدم
افسوس!
هنوز دوری -دور از من ای امید محال
هنوز دوری - از همیشه دورتری همیشه
اما !در من کسی نوید دهد که
می رسم به تو !
شاید هزار سال دیگر !!!
میلاد محمدی میلاد محمدی میلاد محمدی میلاد محمدی میلاد محمدی
من ترا در تو جستجو کردم
نه در آن خواب های رویائی
در دو دست تو سخت کاویدم
پر شدم؛ پر شدم؛ ز زیبایی
چگونه دلتنگیهایم را به تصویر بکشم 
چگونه بگویم دوستت دارم
تا باور کنی همیشه در قلب منی
من اگه توی دنیا دوتا امید داشته باشم 
اولی خداست و دومی تویی
بدون تو دنیا برام هیچ ارزشی نداره
با این وجود از ته دل میگویم 
این چه عشقی ست که در دل دارم
من از این عشق چه حاصل دارم
می گریزی زمن و در طلبت
باز، کوشش باطل دارم
باز لبهای عطش کرده من
عشق سوزان تو را می جوید
**************************************
***************************************

من با دیگرانم ....
من با دیگران می خندم ، می گویم ، می شنوم ......اما غرقم در دنیای درون
خودم .....نامش نهاده شده فاصله ....
چه بگویم ...تنها فاصله است که با ما فاصله ای ندارد ،این روزها....
